از شماره های گوشیم بلا استفاده ست
ولی کافیه یکیش رو پاک کنم، فرداش مرگ و زندگیم میفته دست همون یه نفر !
دقت کردین !؟
آدمایى که تو اتوبوس و مترو جاشونُ میدن به بقیه
اصرار عجیبى دارن بعد از بلند شدن به دوردستها نگاه کنن !
یه بنده خدایی تعریف میکرد:
یه چند سال پیش باغ وحش زدیم تو شهرمون
قیمت بلیط زدیم ۵۰۰ت کسی نیومد.
کردیمش۳۰۰ت کسی نیومد.
۱۰۰ت بازم کسی نیومد.
مجانی کردیم همه اومدن تو باغ وحش. در رو قفل کردیم قفس شیر و باز کردم.
صدا زدم خروجی ۵۰۰۰تومن
و اینگونه انتقام گرفتیم از مردم شهرمون !
یه داف تو فیسبوک نوشته:
"شاید این برف زمستانی؛ مجالی باشد برای پاکسازی دلهایمان"؛
بعد یه پسره کامنت گذاشت: "جووون؛ ناپاکیهات رو بخورم
یکی از معضلات بچگیم این بود که
چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون
که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم!
ملت واسه تجدید خاطره آلبوم عکساشونونگا میکنن
ما هم کافیه زیر تختمونو تمیز کنیم !!!
دختره استاتوس نوشته بود : ” نرو !!! دردناک ترین التماس دنیاستبعد من رفتم زیر استاتوسش کامنت گذاشتم :
“ولی به نظر مــن نرو یکی از بهترین نرم افزارهای رایت سی دیهاصن این دخترها الکی با همه چیز احساسی برخورد می کنن
درقرض دادن پول به دوستانت احتیاط کن مبادا هردو را ازدست بدهی !
ماشین لباسشویی خونمون خییییلیییییی پیشرفتست.
کاری به این نداره چه رنگی بهش لباس تحویل میدی
نگاه میکنه ببینه چه رنگی بهت میاد
همون رنگو بهت تحویل میده !
گفتگوی کاملاً جدی بین دو دخدر در تاکسی:
اولی: مربی تئاترمون قبلاً دستش تومور داشته
دومی: تومور مغزی؟!
اولی: نمی دونم… اونشو نگفت!
تو دسشویی دانشگاه کاغذ زده بودن که آب قطع است
یکی با خودکار زیرش نوشته بود دیگه دیره خیلی دیره !
به داداشم گفتم لپتاپمو بده
دو متر کلن از هم فاصله داشتیم
دیدیم نه میتونه پرت کنه نه میتونه سُر بده
آخرش گذاشتش روی یه پتو گفت بکِش از اون ور یه همچین ادمهای
لارجـــی هستیــــم مــــا
سر میز شام یادت که میفتم بغض میکنم
اشک در چشمانم حلقه میزند و همه با تعجب نگاهم میکنند
لبخندی میزنم و میگویم:
چقدر داغ بود !
گدا داشتیم تو محلمون ، هرچى خیابون شلوغ تر میشد این فلج تر میشد
یه بار راهپیمایى شد این رفت تو کما !
زن:غذا خوردی ؟
مرد:غذا خوردی ؟
زن:دارم از تو میپرسم
مرد:دارم از تو میپرسم
زن:ادای منو در میاری ؟
مرد:ادای منو درمیاری ؟
زن:بریم خرید ؟
مرد:غذا خوردم