آیا میدانستید که در فرهنگ لغت زرافه ها کلمه "این" وجود ندارد!
چون از اون بالا همه چیو از دور میبینن هیچوخت نمیگن "این"
بی جای "این" میگن "اون" :)))
چه اصلاعات عمومی قوی دارم ... برید حال کنید:)
نت رو بدون پسر تصور کنین:
.
.
..
.
.
دخدره عکس میذاره:
تعداد لایییک2تا
تعداد کامنت :4 تا
کامنتها: اه بازم این لباستو پوشیدی؟
خانومی این رژ اصـــن بهت نمیاد
دیسلایک!
بعلــــــــــه پسر که نباشه زندگی جریان نداره .
این دخدرایی که میرن خودشون رو برنز میکنن
بعد ساپورت قرمز میپوشن
آدم رو یاده انبردست میندازن :(
قیافه یارو ی جوریه ک مگسم روش نمیشینه،
اونوقت اسم بلوتوثشو گذاشته: "دزد دلها"!!!!!
من دیگه عرضی ندارم
صب راددیو گوش میکردم
ﻣﯿﮕﻦ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﻨﻢ:
ﺗﻮﺵ ﭘﺮ ﺳﻮﺳﮏ ﺑﺎﻟﺪﺍﺭ ﮔﻨﺪﻩ ﺍﺱ...
ﻓﻘﻂ ﺷﯿﺮ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ﺩﺍﺭﻩ...
ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﯿﺴﻪ...
ﺷﻠﻨﮕﺸﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ...
ﺗﺎﺯﻩ فرشته ﻋﺬﺍﺏ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩﻩ ﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ!!!
حالا هی گناه کنید!! از من گفتن بود...!!
روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:
«شما برای چی می نویسید استاد؟ »
برنارد شاو جواب داد:
«برای یک لقمه نان»
نویسنده جوان برآشفت که:
«متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم! »
وبرنارد شاو گفت:
«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم! »
.
نانسى آستور – (اولین زنى که در تاریخ انگلستان به مجلس
عوام بریتانیاى کبیر راه یافته و این موفقیت را در
پى سختکوشى و جسارتهایش بدست آورده بود) -
روزى از فرط عصبانیت به وینستون چرچیل رو کرد و گفت:
من اگر همسر شما بودم توى قهوهتان زهر مىریختم.
چرچیل (با خونسردى تمام و نگاهى تحقیر آمیز):
من هم اگـر شوهر شما بودم مىخوردمش
یه روز چرچیل در مجلس عوام سخنرانی داشت.
یه تاکسی می گیره، وقتی به محل می رسن، به راننده میگه
اینجا منتظر باش تا من برگردم.
راننده میگه
نمیشه، چون میخوام برم خونه و سخنرانی چرچیل را گوش کنم.
چرچیل از این حرف خوشش میاد وبه راننده ۱۰ دلارمیده.
راننده میگه:
گور بابای چرچیل، هر وقت خواستی برگرد!
پدر داماد : حالا عروس خانوم چی کاره هستن !؟
مادر عروس : معلم هستن !
مادر داماد : به به معلمی شغل انبیاست حالا معلم چی هستن !؟
پدر عروس : معلم رقص عربی !
مردی ﭘﯿﺶ ﻣﻼﯼ ﻭﻻﯾﺘﺸﻮﻥ رفت ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺯﻧﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﻤﯿﺨﻮﻧﻪ، ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟
ﻣﻼ: ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻓﻀﻴﻠﺖﻫﺎﻱ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ، ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﻭﯼ ﺭﻭﺡ ﺁﺩﻡ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﺍﺭﻩ!
مرد: ﮔﻔﺘﻢ، ﺧﻴﻠﻲ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ، ﻭﻟﻲ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ!
ﻣﻼ: ﻭﻋﺪﻩﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎﻱ ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﺗﻮﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺷﻪ!
مرد: ﮔﻔﺘﻢ، ﺧﻴﻠﻲ ﻫﻢ ﺍﻏﺮﺍﻕ ﻛﺮﺩﻡ، ﻭﻟﻲ ﺑﻲﻓﺎﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ!
ﻣﻼ: ﺍز ﻭﺣﺸﺖ ﺟﻬﻨﻢ ﻭ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ نماز ﻧﺨﻮﻧﺪﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ!
مرد: ﮔﻔﺘﻢ، ﺧﻴﻠﻲ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ، ﻭﻟﻲ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ!
ﻣﻼ (ﺑﺎ عصبانیت): ﺁﺧﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﺴﺎﺑﺶ ﭼﯿﻪ؟!
مرد: ﻫﻴﭽﻲ، ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﻥ ﺗﺎ ﻣﻨﻢ ﺑﺨﻮﻧﻢ!
مرد: اگه من بمیرم شوهرمیکنی؟
زن: بله
مرد: دوسش هم داری؟
زن: بله
مرد: آبگوشت هم براش درست میکنی؟
زن: نه، از آبگوشت بدش میاد ولی قیمه رو خیلی دوست داره!
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺳﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺷﺖ …
ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﭼﻮﺑﯽ ﺩﺍﺩ و فرزندان چوب ها را ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ !
ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ دسته بیلی ﺩﺍﺩ و فرزندان دسته بیل ها را ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ !
ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ تیر آهن 18 ﺩﺍﺩ و فرزندان تیر آهن 18ها را هم ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ !
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ با عصبانیت ﮔﻔﺖ : بسته دیگه ! ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭﻧﯿﺎﺭﯾﺪ ﻣﯿﺨﺎﻡ ﻧﺼﯿﺤﺘﺘﻮﻥ ﮐﻨﻢ …

واقعا بعضیا زبون خوش حالیشون نیست !! آقا این ملک فروشی نیست ....
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ ؛
ﺧﺎﻧﻮﻡ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﻪ؟ ﺳﺮﻣﻮ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ
ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﻠﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺟﻨﺎﺏ ﺳﺮﺑﺎﻥ ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻡ
ﺩﯾﺪﻳﻦ ﺗﻮ ﻓﻴﻠﻤﺎ:
ﺗﺎ ﻳﻜﻲ ﺗﻴﺮ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﻭ میفته ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺭﻓﻘﺎﺵ ﻣﻴﮕﻪ:
ﺷﻤﺎﻫﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﻴﻦ....
ﻫﻤﺶ ﺯﺭ ﻣﻔﺘﻪ!
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺗﻴﺮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺭﻓﻘﺎﻡ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻴﺮﻥ،
ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺷﻮﻧﻮ ﻣﻴﺒﻨﺪﻡ ﺏ ﺭﮔﺒﺎﺭ!
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ!
(((:
اگه با کسی قهرید اینو بدونید که دنیا دو روزه...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پس واسه دو روز ارزش نداره برید منت کشی و آشتی و این حرفا ...
همینجوری قهر بمونید... و حالشو ببرید
من و خواهرم اغلب اوقات ساعت 3-2 شب که همه خوابن تو یخچال دنبال یه چیز برا خوردن میگردیم! اصلا پلو فسنجون اون ساعت شب یه چیز دیگست!!!
سر کلاس بودیم یکی از بچه ها گفت خانوم چطوری باید بفهمیم که یه مورچه نره یا ماده ؟!!
معلممونم گفت توی یه خیابون که هم مدرسه دخترانس هم پسرانه مورچه رو بذارین وسط خیابون اگه رفت طرف مدرسه دخترانه یعنی پسره و اگه رفت طرف مدرسه دخترانه پسره !!!!
یعنی استدلالش 25% مغزمو از کار انداخته
لذتی ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻥ ﻋﮑﺲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ی ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﺴﺖ ؛
ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺎﺭﺗﻮﻥ ﺷﺮﮎ ﻧﯿﺴﺖ